ارزان سازی اشیاء که علی الظاهر با هدف دسترسی همه به همه چیز انجام می شود ولی در واقع به معنی اینست که انسان برای به دست آوردن اشیاء برای رفع نیارهای واقعی و همچنین زیاده خواهی های خود، کار، تلاش و هزینه کمتری انجام بدهد و مشقت و سختی کمتری تحمل بنماید و از آنجا که سلامتی انسان در گرو استفاده کافی از بدن و فکر است و اگر بدن و فکر او بیش از حد استراحت کند به تدریج بیمار و ناتوان شده و از بین می رود پس نتیجه این می شود که ارزان سازی اشیاء در نهایت به نفع او نیست و فقط در کوتاه مدت شاید منفعت کمی نصیب او بشود.
از طرف دیگر همانطور که در مطلب "ارزش آب و ارزش انسان" و نیز مطلب "احترام به جان انسان" نوشتم همه اجزاء خلقت از نظر بها و ارزش گذاری به هم وابسته و مربوط هستند و ارزان کردن هر کدام از اشیاء بی جان و جان دار، به طور مستقیم و غیرمستقیم بر روی ارزش سایر اجزاء تاثیر گذاشته و قیمت آن ها را پائین می آورد و این تا انتها ادامه میابد یعنی به قیمت جان آدمی هم می رسد و ارزش جان آدم در جامعه ای که اصرار دارد همه چیز ارزان باشد، به همان نسبت ارزان و بی ارزش می شود و در نتیجه آحاد آن جامعه نمی توانند بگویند که چرا ارزش جان ما اینقدر پائین است.
نتیجه ای که میخواهم بگیرم اینست که، اصرار بر ارزان و کم قیمت کردن کالاها با توجیه رفاه انسان، به دو دلیل روشن که ذکر کردم نه تنها منجر به آسایش افراد در آن جامعه نخواهد شد بلکه برعکس، سختی های زیادی متوجه همه کسانی که در آن جامعه زندگی می کنند می کند.
حال اگر در جامعه ای همه چیز قیمت واقعی خود را داشته باشد، بازهم به همان دو دلیل واضح، آحاد جامعه برای به دست آوردن کالای مورد نیاز خود مجبور می شوند که کار بدنی و کار فکری بیشتری انجام بدهند و این منجر به ارتقاء سلامت آن ها می شود و چون سلامت انسان رکن مهمی در آسایش و آرامش است پس قیمت واقعی اشیاء باعث رفاه انسان خواهد شد. از طرف دیگر در چنین جامعه ای به دلیل اینکه همه چیز ارزش واقعی خود را دارد در نتیجه جان انسان به عنوان ارزشمند ترین شیء، بسیار ارجمند و با ارزش شده و همه چیز در خدمت آرامش و آسایش این موجود بسیار با ارزش قرار می گیرد.
سوالی که ممکن است پیش بیاید اینست که کالای گران با توجه به قیمت بالائی که دارد از دسترس خیلی ها خارج خواهد شد و این یعنی مشقت و سختی. جواب اینست که در جامعه ای که همه چیز قیمت واقعی داشته باشد، آحاد آن جامعه به دو عادت خوب دست پیدا می کنند: کم استفاده کردن و کامل استفاده کردن. کم استفاده کردن باعث می شود که همه چیز برای همه کس بماند و چیزی کم نیاید و کامل استفاده کردن باعث می شود که همان کم برای هرکس کافی باشد و از طرف دیگر زباله ای تولید نشود که باعث تخریب طبیعت شده و آن هم خودش به بیماری و مشکلات برای مردم تبدیل شود.
فهم این موضوع خیلی سخت نیست ولی ما ایرانی ها (و خیلی از ملت های دیگر) که قرن ها در جامعه ای زندگی می کنیم که ارزان سازی از پایه های ذهنی و فرهنگی ما است و آن را باعث آرامش و رفاه می دانیم باور اینکه برعکس است و این باعث سختی و مشقت بیشتر می شود خیلی برایمان مشکل است و این در حالی است که عینا می بینیم که ارزان سازی های انجام شده تاکنون باعث مشکلات شده است نه رفاه. |
نظرات