صفات شهروندان در جوامع مختلف دارای تفاوت ها و اشتراکاتی است که به اثرات ژنها و خصوصیات محیطی نسبت داده می شود. در حقیقت صفات مختلف مانند رنگ پوست، بلندای قد، شجاعت، صداقت، خودخواهی، ایثار، واقع گرائی، پرکاری و ... از نظر مقدار و شدت در افراد یک جامعه نزدیک به هم و در مقایسه بین افراد جوامع مختلف با هم متفاوت است. این تشابه ها و تفاوت ها را میتوان هم به ژنتیک و خرانه ژنی یک جامعه نسبت داد و هم به اثرات محیطی، چرا که خزانه ژنتیکی و خصوصیات محیطی است که برای افراد یک جامعه، مشابه و برای جوامع مختلف، متفاوت است.
از آنجا که مقدار ژنوم انسان ها با هم تفاوت معناداری ندارد، این نوع و مقدار ژن های فعال، نسبتا فعال و غیر فعال انسان ها است که با تفاوت خودشان تفاوت صفات یک فرد با فرد دیگر و نهایتا یک جامعه با جامعه دیگر را سبب می شوند. در یک فردی ژن هائی که در سرجمع باعث بروز صفت راستگوئی در انسان می شوند، کاملا فعال هستند و در فرد دیگری این ژن ها همگی و یا تعدادی از آن ها فعال، نسبتا فعال یا غیر فعال هستند و در ترکیب نوع، مقدار و شدت این فعال بودن و غیر فعال بودن، طیف گسترده ای از آدم به شدت راستگو تا آدم به شدت دروغگو بوجود می آید. این مثال را در مورد همه صفات روحی، جسمی، روانی، باورها و روابط میتوان بکار برد و طیف و گستره آن را دید و تعریف کرد.
شرایط محیطی در طیف گسترده ای از واکنش بسیار بطئی تا واکنش فوری انسان ها نسبت به آن ها، در بروز صفات در یک فرد ویا یک جامعه دخالت می کند و من میخواهم در اینجا این را بگویم و اگر بتوانم ثابت کنم که در تمام انواع این واکنش ها، علیرغم تاثیر خصوصیات محیط در بروز یک صفت، باز هم این ژنوم آن فرد و یا ترکیب خزانه ژنی آن جامعه است که تعیین کننده اصلی است نه اثر محیطی. در حقیقت آن خصوصیت محیطی در بالاترین حالت نقش کمکی و شروع کننده دارد و خودش به تنهائی نمی تواند نقشی ایفا نماید. مثال ساده در مورد واکنش بسیار کند به خصوصیت محیطی، رنگ پوست در مناطق پرآفتاب جغرافیائی است که تیره می شود، یعنی آفتاب زیاد که یک خصوصیت محیطی است در طول زمان باعث این تغییر در خزانه ژنی آن جامعه شده است که ژن های تعیین کننده رنگ پوست تیره، مانند ژن کد کننده تولید ملانین به شدت فعال و ژن های تعیین کننده رنگ روشن، نیمه فعال و حتی غیر فعال شده اند و این باعث شده است که کودک متولد شده در آن جامعه و از والدین تیره پوست به رنگ تیره به دنیا می آید و حتی اگر این تولد در جامعه با آفتاب بسیار کم هم اتفاق بیفتد باز هم این تیره بودن پوست پابرجا باقی می ماند. جالب اینکه بعد از چندین نسل حضور سیاهپوست در یک محیط جغرافیائی با آفتاب کم، به تدریج از شدت تیرگی پوست کاسته می شود. پس در واکنش های بسیار کند به شرایط و خصوصیات محیطی، بروز صفات کاملا از طریق ژن است و با فعال کردن و یا غیر فعال کردن ژن ها و تغییر در خزانه ژنی فعال، نسبتا فعال و غیرفعال جامعه این تاثیر خود را به نمایش می گذارد.
در طرف مقابل، واکنش های فوری به خصوصیات محیطی و در نتیجه بروز صفات در فرد یا جامعه قرار می گیرد مانند ترسیدن از یک موقعیت ترسناک که یک واکنش فوری را می طلبد. وقتی دو نفر از یک جامعه در شرایط ترسناک قرار می گیرند تفاوت نوع و شدت ترسشان عمدتا بستگی به ذخایر موادی دارد که آزاد شدن آن مواد بروز حالات ناشی از ترس را باعث می شود. اینکه این ذخایر چقدر است و چه مقدار از آن و چگونه آزاد شود، هر سه مورد دارای کدینگ ژنتیکی است و و در اینجا نیز مقدار فعالیت آن ژن ها، تعیین کننده نوع واکنش فوری نسبت به آن خصوصیت محیطی می باشد. نتیجه اینکه طیف واکنش افراد نسبت به اثرات محیطی از بسیار کند و بین نسلی تا بسیار فوری و آنی، همه و همه دارای پشتوانه ژنتیک در فرد و پشتوانه خزانه ژنی در یک جامعه است و نقش خصوصیات محیطی فقط به عنوان یک استارتر میتواند در نظر گرفته بشود.
در محاورات عمومی نیز گاهی به واژه ذات بر می خوریم که مثلا می گویند فلانی آدم بد ذاتی است، فکر می کنم که این اصطلاح نیز به قسمت های فعال، نسبتا فعال تا غیر فعال ژنوم آن فرد اشاره دارد که اگر خیلی با خزانه ژنی آن جامعه تفاوت پیدا کرده باید به جهش های ژنی در ژنوم آن فرد که یک فاکتور محیطی شیمیائی یا فیزیکی، این جهش ژنتیکی را در اسپرم پدر یا تخمک مادر ایجاد کرده است فکر کرد که باز هم یک موضوع ژنتیکی با استارت محیطی است. جالب این که اگر این جهش در شرایط وجود زیاد آن فاکتور فیزیکی یا شیمیائی، زیاد اتفاق بیفتد، در طول زمان وارد خزانه ژنتیکی آن جامعه شده و به صفت غالب اجتماعی در آن جامعه تبدیل می شود.
در این زمینه مطلب بسیار زیاد است که احتیاج به مطالعه و تحقیقات گسترده ای دارد و در این سایت که اصرار بر کوتاه و ساده نویسی است جای آن نیست و از توان کم من نیز خارج است.
|
نظرات