دیروز با مرور مطالب نوشته شده در سایت در سال 1393 این احساس خوب به من دست داد که به وظیفه اجتماعی خود تا حد زیادی عمل کرده و گفتنی ها را گفته ام. محور مطالب و مهمترین نکته ای که به آن اشاره کردم در حوزه تغییر باور شهروندان است که باید به این باور برسند که سالم بودن و مهارت داشتن دو اصل بزرگ برای زندگی شایسته هر انسان است. اگر شهروندان یک جامعه و در نهایت اکثر انسان ها به این باور زیرساختی برسند، اولا تمام تلاششان را معطوف به این دو عرصه برای خود و دیگران می کنند و ثانیا تصمیم گیرندگان جامعه را که خود انتخاب کرده اند به انجام این دو کار و فقط این دو کار وادار می سازند و نتیجه این می شود که در یک زمان نه چندان طولانی هم شهروندانی خواهیم داشت سالم و آموزش دیده و هم متولیانی که برای خود هیچ مسئولیتی بجز ایجاد زمینه های لازم برای حفظ و ارتقاء سلامت و آموزش شهروندان قائل نیستند.
در چنین جامعه ای با حضور نیروی انسانی به معنی واقعی کلمه و به تعداد زیاد، دیگر مشکل لاینحل باقی نمی ماند، محیط زیست به شکل طبیعی خود حفظ و در نتیجه از گرم شدن زمین پیشگیری می شود، به مواد مصرفی یارانه ای تعلق نمی گیرد که باعث مصرف بیش از حد و در نتیجه بروز بیماری های زیاد از جمله سکته قلبی بشود و با تزریق یارانه خدمات آموزش و سلامت در حد رایگان می شود، با دید انتقادی از ورود فرهنگ های مغایر با خوداتکائی شهروندان جلو گیری می شود، منافع جمعی بر منافع فردی ترجیح داده می شود، نه تنها جنگل برای شکار آهو به آتش کشیده نمی شود بلکه اصلا آهوئی شکار نمی شود، عادت های غلط که به علت عدم آن باورهای صحیح شکل گرفته بود اصلاح می شود، نیاز های افراد جامعه از سطوح پائین هرم مازلو به سطوح عالی صعود می کند و در نتیجه روابط بین فردی کاملا انسانی و اخلاقی می شود، به موزه ها به عنوان محلی برای کسب تجربه و دقت در اصول رشد و توسعه صحیح توجه می شود، برای ارتقاء سلامت شهروندان نظام ارجاع با محوریت پزشک خانواده مستقر می شود، جامعه گلخانه ای به جامعه طبیعی تبدیل می شود، با حذف یارانه از مواد مصرفی همه شاخص های فرهنگی و اجتماعی به سمت استاندارد میل می کند، تولید زباله توسط شهروندان به نزدیک به صفر می رسد، جامعه با شاخص های بین المللی جهانی بهتر همراه و همگام می شود، بوق زدن که نشانه باور نادرست صدا هر چه بلندتر موفقیت بیشتر است می باشد دیگر شنیده نمی شود، به هر سه جنبه اقدام موفق با عنایت ویژه توجه می شود، طرح تحول سلامت به معنی واقعی نوشته و اجرا می شود، «آب باریکه» به معنی رسیدن به درآمد بدون تلاش و کار مفید از فرهنگ مردم حذف می شود، سیمای مرگ در آن جامعه به سمت طبیعی تغییر حالت می دهد، گفتن «نمی دانم» آسان می شود، شهر خودرو محور به شهر انسان محور تبدیل می شود، زمین سبز و آسمان آبی هویدا می شود، موتورسیکلت از خیابان های شهر حذف شده و به مراکز ورزشی و یا جاده های باریک روستائی کوچ می کند، کسب درآمد با رعایت ملاحظات اخلاقی منجر به افزایش احساس خوشبختی در فرد و جامعه می شود، در طولانی مدت خزانه ژنی جامعه با فعال شدن ژن های لازم به خزانه ای مثبت و ارزشمند تبدیل می شود.
مطمئنا اگر مطالب سایت قدمی هر چند کوچک در جهت ارزش های فوق در جامعه برداشته باشد، احساس خوبی که پیدا کردم واقعی بوده و کار بیشتری از دست من بر نمی آمد که اگر بر می آمد حتما دریغ نمی کردم تا نظر شما چه باشد. سال نو مبارک
|
نوشته شده توسط دکتر محمد رضا امینیان جمعه, 29 اسفند 1393 ساعت 14:34 |
نظرات