لطفا گزارش زیر را بخوانید تا یک نکته مهم ولی تکراری را خدمت شما یادآوری کنم:
"مرکز پژوهش های مجلس اعلام کرد: ناکارآمدی نیروی کار در بخشهای دولتی بیش از بخشهای خصوصی است و در خوشبینانهترین حالت، ساعات کار مفید در بخش خصوصی ایران روزانه حدود دو ساعت است که در طول هفته به ۱۱ ساعت نمیرسد. در این گزارش متوسط ساعات کار روزانه مفید در بخش دولتی تنها ۲۲ دقیقه ذکر شده است.
اعلام پایین بودن میزان فعالیت شغلی مفید ایرانیان درحالی است که در بعضی کشورها، میانگین ساعت کار مفید روزانه از ۶ ساعت هم فراتر رفته و این امر میتواند بیانگر سخت بودن شرایط زندگی و کسب درآمد مردم در این کشورها یا تلاش برای توسعه اقتصاد و پیشرفت و آبادانی و ارتقای سطح زندگی مردم باشد.
در همین راستا یک کارشناس بازار کار معتقد است: علی رغم آنکه در دنیا بصورت میانگین ۸۶ درصد فعالیت ها تبدیل به کار مفید میشود، در ایران با ۴۴ ساعت کار موظفی در هفته، کار مفید زیر ۲۰ درصد است یعنی ۸۰ درصد دچار بیکاری پنهان هستیم.
یک عضو کانون عالی شورای کار عدم استفاده شایسته از ظرفیت و خلاقیت نیروهای انسانی و کم توجهی به مسایل رفاهی و حقوقی نیروی کار را مهمترین دلیل پایین بودن سرانه کار مفید در محیطهای کار میداند. وی حفظ امنیت شغلی نیروی کار را یکی از علل ارتقای بهرهوری بنگاه و سرانه کار مفید نیروی کار دانسته و می افزاید: بسیاری از کشورهای دنیا با نگاه به اهمیت بهرهوری در محیط کار، تامین رفاه و معیشت نیروی انسانی شاغل در بنگاه را مدنظر قرار میدهند. آنها از کارگر انتظار کار مطلوب و با کیفیت دارند و در مقابل خود را نسبت به تامین هزینههای زندگی نیروی کار متعهد میدانند.
در حال حاضر کارشناسان عوامل مختلف دیگری را نیز در کاهش بهرهوری و پایین بودن سرانه کار مفید در ایران موثر میدانند که تبعیض در محیط کار، ضعف در مدیریت و نظارت، ناکافی و متناسب نبودن میزان دستمزد با کار، انباشت نیرو در محیط کار، نبود انگیزه کار، فقدان سیستم تشویق و پاداش، اعمال یا عدم اعمال برخی قوانین و مقررات و فرسوده بودن سیستم اداری از جمله این عوامل است."
گزارش فوق به عوامل مختلفی که معمولا در پایین بودن سرانه کار مفید موثر است اشاره کرده و در مورد کشور ما نیز همین عوامل را دخیل دانسته است ولی به نظر می رسد که دو عامل درآمدهای نفتی و خرافاتی بودن را از قلم انداخته است. بررسی ها و گزارشات جهانی نشان می دهد که کشورهای نفت خیز، سرانه کار مفید کمتری دارند مگر کشورهای نفت خیزی که از فرهنگ بالائی برخوردارند و میتوان گفت که خرافه و خرافه گرائی در آنها نیست و یا به بیانی صحیح تر، کم است.
ملتی که از درآمدهای نفتی سرشاری برخوردار است و از نظر باورها نیز بسیار خرافاتی است یعنی بین رفتار، گفتار و باورهای خود و اهدافی که برای آن رفتار، گفتار و باورها در نظر می گیرد، رابطه منطقی و علت و معلولی برقرار نمی کند، فکر می کند که پول نفت بدون هیچ زحمت و تلاشی می تواند برای او آسایش و آرامش بیاورد و این موضوع را درک نمی کند که باید زحمت کشید و پول درآورد و فقط در این صورت است که پول با آسایش و آرامش رابطه علت و معلولی دارد، چنین مردمی بخاطر برداشت غلطی که دارند، به محض اخذ هر پولی دست از تلاش می کشند و این می شود که در تعامل با سایر علل ذکر شده توسط کارشناسان، متوسط کار مفید به شدت پائین می آید.
اگر این دو علت بسیار مهم و اساسی را مدنظر قرار ندهیم و فقط به فکر سایر علل ذکر شده در بالا باشیم، هیچموقع مشکل کم بودن کار مفید در کشورهای نفت خیز و خرافاتی حل نخواهد شد. ما وقتی بابت 22 دقیقه کار مفید حقوق می گیریم و با این محاسبه کاملا منطقی، یکی از بالاترین حقوق های دولتی در جهان را داریم و علیرغم این موضوع، کار خود را 8 ساعت در نظر گرفته و معتقدیم که حقوقمان بسیار کم است، آیا این اعتقاد را بجز با معنی خرافاتی بودن چگونه می توان توجیه کرد؟ در حقیقت ما نمیتوانیم متوجه بشویم که بین حقوق و کار مفید رابطه ای منطقی برقرار است و نمشود 22 دقیقه کار کرد و به اندازه 8 ساعت حقوق گرفت. 22 دقیقه کار، درآمدی تولید می کند که تقسیم آن بین کارکنان همین میشود و برای بیشتر شدن حقوق باید کار مفید بیشتری انجام داد نه اینکه قهر کرد و دست از کار کشید که در اینصورت درآمد کاهش یافته و حقوق نیز به نسبت کم می شود. این روابط علت و معلولی واضح، توسط مردم خرافه گرا درک نمی شود و در نتیجه طی یک دور باطل، آن جامعه روز به روز ضعیف تر و ویران تر خواهد شد. |
نظرات