در هفته گذشته دو خبر بسیار غمبار و فاجعه آمیز منتشر شد که متاسفانه جامعه گلخانه ای و کرخت ما، همچون همیشه، از کنار آن به سرعت رد شد و واکنش بسیار سردی از خود نشان داد. این دو خبر باید کاری می کرد که همه هشتاد میلیون نفر ما اعم از متولیان کشور و تمام مردم، توان سخن گفتن را به مدت طولانی از دست میدادند و یکسره آه می کشیدند و ضجه میزدند. مگر می شود چهار دختر شش ساله که در حقیقت زیباترین و گرانقیمت ترین موجودات خلق شده در عالم هستند و هیچ موجودی در ارزش به گرد پای آنان نمی رسد، در یک محیطی که باید درس زندگی بگیرند و وارد زندگی بشوند، با کمال تاسف، زندگی ارزشمند خود را به طرز بسیار سخت و دردناکی از دست بدهند و در آغوش یکدیگر که نشان از ترس وحشتناک می دهد تبدیل به ذغال بشوند و در همین زمان، جامعه، در حال انجام امور عادی خود به امرار معاش ادامه بدهد؟! مگر می شود که ده دانشجوی تحقیقاتی جامعه که به یک معنی گل سرسبد آن جامعه محسوب می شود، در اثر تصادف خودرو عمومی آن هم در محوطه دانشگاه جان بسیار ارزشمند خود را آن هم با درد و وحشت غیرقابل توصیف از دست بدهند و باز هم آحاد جامعه از بالا تا پایین به فعالیت های همیشگی خود ادامه دهند و انگار نه انگار که همه و همه در این جنایات سهیم هستند و باید به وجدان خود و خلقت پاسخگو باشند؟!
آری، مردمی که از صدر تا ذیل، طبق آمار رسمی فقط 20 دقیقه کار مفید می کنند، این میشود سیستم گرمایشی مدرسه یشان و آن می شود سرویس ایاب و ذهاب دانشگاهشان و نتیجه این می شود که 14 نفر از بهترین هایشان اینگونه از صحنه زندگی خارج می شوند و هیچ شخصی از متولیان امورشان ککش نمی گزد و خود مردم هم متوجه نمی شوند که این نتیجه کار مفید کمشان است که متولیانی اینچنین دارند و خودشان نیز با بی خیالی چنین حوادث عجیبی را از سر می گذرانند و به فکر فرو نمی روند که برای پیشگیری از اینگونه حوادث و جنایات تصمیم بگیرند که از فردای روزی که بعد از مدتی شوک به حالت طبیعی برگشتند، روزی حداقل 5 ساعت کار مفید را در دستور ادامه حیاتشان قرار بدهند و مهمتر اینکه در کنار آن برای اینکه بفهمند و تشخیص بدهند که کار مفید چگونه کاری است، حداقل در روز، 2 ساعت مطالعه را به برنامه های روزانه شان اضافه کنند. فقط و فقط در چنین حالتی است که در آینده اتفاقات اینچنینی نمی افتد و در صورت بروز چنین حوادثی با احتمال بسیار بسیار کم، متولیانی بر جامعه حکمرانی می کنند که پاسخگو خواهند بود.
مردمی که 5 ساعت کار مفید روزانه نمی کنند و 2 ساعت مطالعه روزانه در دستور کارشان نیست نه می توانند متولی خوبی برای امور تعیین کنند و نه میتوانند از متولیانی که منصوب کرده اند استیضاح کنند چرا که تعیین و استیضاح متولیان توسط مردم با آن دو موضوع ارتباط مستقیم دارد. یک نگاه به ملل دیگر دنیا به همه ما این را ثابت می کند که ملت هایی از این گونه فاجعه ها به دور هستند و در مواقع بسیار اندک بروز فاجعه، متولیانشان پاسخ می دهند که این دو خصوصیت را دارا هستند و ملت هایی که مثل ما این دو ویژگی را ندارند، هم فاجعه زیاد را باید به جان بخرند و هم در زمان وقوع حوادث، هیچکس پاسخگویشان نیست.
14 نفر از بهترین ها و زیباترین هایمان قربانی کمکاری های همه ما شده اند و کسی نیز پاسخ درستی به ما نمی دهد و آن عزیزترین ها، جان عزیزشان را در راه این که ما بفهمیم که کجای کارمان اشتباه است از دست دادند و اکنون نوبت ماست. اگر این را بفهمیم و به راه درست زندگی که در آن حداقل 5 ساعت کار مفید روزانه و حداقل 2 ساعت مطالعه الزامی است برگردیم، مطمئن باشید که دیگر این مصیبت ها برایمان اتفاق نمی افتد، چراکه آن دو ساعت مطالعه و آن پنج ساعت کار مفید، امور ما را طوری تنظیم می کند که همه چیز و همه کس در جای درست خود قرار می گیرد و متولیان درست انتخاب شده نیز بر جامعه حاکم می شوند که در صورت بروز مصیبت های کوچک و اندک، متولیانی پاسخگو خواهند بود و در نتیجه آرامش خواهیم داشت وگرنه، متاسفانه و با کمال تاثر و تاسف بگویم که باید منتظر مصیبت های بزرگ بعدی و آن هم بدون پاسخگوئی هیچ فرد یا سازمانی باشیم. خود دانید . . . |
نوشته شده توسط دکتر محمد رضا امینیان جمعه, 07 دی 1397 ساعت 19:24 |